10 استاد اخراجی یا تعلیقی دانشگاه ها چه کسانی هستند؟ / صادق زیباکلام: کدام کرسیهای آزاداندیشی جناب آقای رئیسی؟
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۲۴۴۲۹
پنجمین اجلاس ملی کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره و اجلاس ملی سرآمدان آموزشی در حالی برگزار شد که از زمان روی کار آمدن این دولت، شاهد اخراج تعدادی از اساتیدی هستیم که دارای عقاید و نظریههایی هستند. این روند بعد از اعتراضات سال گذشته، تسریع شده و همچنان ادامه دارد.
نکته قابل توجه اینجاست که تصمیمگیران و سیاستمداران حوزه دانشگاه بهخوبی به این مسئله واقف هستند و در این اجلاس از نبود کرسیهای نظریهپردازی، ایجاد سقف برای اساتید و دانشمندان و کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاه سخن گفتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خرید داکت اسپلیت با بهترین قیمت و برند + مشاوره فنی+ گارانتی |دماتجهیز
در دولت سیزدهم و در اعتراضات سال گذشته اساتید بسیاری از دانشگاه اخراج شدند؛ آنهم به دلیل محدودیت در آزادی بیان و عنوان کردن اظهارنظراتشان. با این وجود پنجمین اجلاس ملی کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره و اجلاس ملی سرآمدان آموزشی در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد و سیدابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم برای پنجمین اجلاس ملی کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره و نخستین اجلاس سرآمدان آموزشی کشور پیامی ارسال کرد. در این اجلاس محمدعلی زلفیگل، وزیر علوم، گفت: «تا چند سال پیش تلفن همراه، ایمیل، شبکههای اجتماعی و ... وجود نداشت. کشورهایی که این فناوریها را ایجاد کردند از سود آن قدرتمند و ثروتمند شدند، ما نیز باید مزیتهای جدید ایجاد کنیم.»
او با اشاره به اینکه قوانین و مقررات نباید سقف را برای دانشمندان و اندیشمندان کوتاه کند، افزود: «خیلی از قوانین برای فرهیختگان سقف تعیین میکند. اینکه ما به یک استاد دانشگاه اعلام کنیم سقف پروازت باید این میزان باشد و بیشتر از این نمیتوانی درآمد داشته باشی مضر است. یک استاد شاید بتواند قراردادی با صنعت داشته باشد که فرد دیگر آن توانمندی را ندارد؛ بنابراین ما نباید در قوانین نظام سنجش و انگیزش خود سقف بگذاریم.»
وزیر علوم با بیان اینکه اساتید ما باید براساس استعداد، تلاش و اثربخشی بتوانند از منابع مادی و طبیعی استفاده کنند، خاطرنشان کرد: «نباید فکر، اندیشه و توان انسانها را محدود کنیم. در این راستا کرسیهای آزاداندیشی این پیام را میدهند که سقف پرواز یک آزاداندیش نامحدود است، لذا باید اجازه بدهیم انسانها بخواهند به سمت خدا پرواز کنند. قوانین و مقرراتی که وضع میکنیم ظرفیت و استعدادهای متفاوت افراد را در نظر نمیگیرند و این مشکل حکمرانی ما است. درحالیکه قوانین باید اجازه پرواز استعدادها را بدهند.»
کرسیهای آزاد راهاندازی شود
عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی در این اجلاس با بیان اینکه از وضعیت برگزاری کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها راضی نیستم، گفت: «دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی باید بیش از گذشته به کرسیهای آزاداندیشی بپردازد و به آزاداندیشی اهتمام بورزد. در واقع ماموریت راهاندازی کرسیهای آزاداندیشی با شورای اسلامی شدن دانشگاهها است و باید این شورایعالی، راهاندازی کرسیهای آزاداندیشی را در دانشگاهها جدی بگیرد. ما باید آزادانه همراه با منطق و اخلاق نشستهایی را با موضوعهای علمی، سیاسی، اجتماعی و ... برگزار کنیم. مسئولیت اصلی برگزاری این نشستها برعهده معاونتهای فرهنگی و دفاتر نهاد رهبری دانشگاهها است.»
او افزود: «بنده بهعنوان دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی از وضعیت برگزاری کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها راضی نیستم و از این بابت گلهمند هستم. معاونتهای فرهنگی دانشگاهها باید بهطور جدی این کرسیها را در دانشگاهها راهاندازی کنند تا دانشجویان و اساتید با رعایت اخلاق بنشینند و با یکدیگر به گفتگو بپردازند. مسئول کرسیهای نظریهپردازی برعهده هیئت برگزاری این کرسیها است.»
خسروپناه همچنین تاکید کرد: «باید بپرسیم چرا کرسیهای نظریهپردازی نقد و مناظره فقط در حوزه علوم انسانی و اسلامی برگزار میشوند؟ مگر اساتید علوم پایه، مهندسی و پزشکی نظریه ندارند؟ بنابراین باید هیئت حمایت از نظریهها یک تحول اساسی از حیث توسعه موضوعی پیدا کنند. نباید نظریههای خودمان را منحصر به حوزه علوم انسانی و اسلامی کنیم. امروزه مشکلات اجتماعی فراوانی داریم که میتوان در این حوزه نیز ورود کرد و نظریهپردازی صورت بگیرد و پیوندی بین دانشگاهها و مراکز رسیدگی به آسیبهای اجتماعی اعم از بهزیستی و ... فراهم شود.»
مغایرت آییننامهها با آزاداندیشی
علیمحمد حاضری، استاد جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس و عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها در گفتگو با هممیهن درباره آزادی بیان در دانشگاه تاکید کرد: «بخش مهمی از وجود زندانیان سیاسی عمدتاً جرمشان آزادی اندیشه است. در واقع مسائل و اظهاراتی را مطرح کردهاند که از دید آنها آزاد نبوده است. این موضوع فینفسه به منزله این است که آزاداندیشی خیلی موضوعیت ندارد و بیشتر ادعای است.»
او در پاسخ به این سوال که این تضمین وجود دارد که پس از حضور در کرسیهای آزاداندیشی با اساتید برخوردی صورت نگیرد؟ گفت: «ماهیت آئیننامههای ارتقا، جذب، سرفصلها و امتیازاتی که برای اساتید در نظر گرفتهاند بهطور اساسی با آزاداندیشی در مغایرت است. اینکه در آئیننامه ارتقا و مواردی در مباحث حق وتوی فرهنگی وجود دارد، تاکید میکند که اساتید برای ارتقا و جذب در چارچوبهای اعتقادی باید دستورالعملها و موضوعاتی را رعایت کنند و در غیراینصورت امنیت شغلی آنها با خطر روبهرو شده و با اخراج یا عدم تمدید قرارداد مواجه میشوند. این مغایر با ادعای آزاداندیشی است. مگر آنکه از آزاداندیشی تعریف دیگری داشته باشیم و آن تعریف این است که فقط در چارچوبهای مجاز و اعلامشده امکان آزاداندیشی وجود دارد.»
حاضری در پاسخ به این سوال که چه کسی در این زمینه حق وتو دارد؟ تاکید کرد: «این حق وتو به نهادهای فرهنگی دانشگاه از جمله نماینده رهبری و بسیج اساتید دانشجویی تعلق دارد، ولی از نظر محتوایی متفاوت است، یعنی اینکه هیئت علمی برای حق جذب و ارتقا باید امتیازاتی را در زمینه باورهای فرهنگی و اعتقادی مطابق استانداردهای تعریفشده این نهادها داشته باشد، در غیراینصورت حتی اگر امتیازات علمی و پژوهشی بالایی داشته باشد، امکان جذب و ارتقا ندارد که به آن حق وتوی فرهنگی گفته میشود.»
در آینده ایران نیازمند واردات کارشناس و متخصص میشود
تقی آزادارمکی، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران نیز درباره کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی، به هممیهن گفت: «فلسفه وجودی کرسیهای آزاداندیشی این است که در فضاهای باز برگزار شود و افرادی که وارد گفتگو میشوند اختیار و ایدهای داشته باشند که بخواهند با دیگران در میان بگذارند تا فضای نقد، اعتراض و گفتگو شکل بگیرد.»
او افزود: «کرسی آزاداندیشی که آقایان از آن حرف میزنند، بهمعنای آن است که مفاهیم و موضوعات معینی در آن مطرح شود و افراد معینی در آن حاضر شوند؛ در حقیقت ژست آزاداندیشی را میگیرند تا برگزاری واقعی آزاداندیشی. آنچه که فضای آزاد تعیین میکند ایده است نه رئیس گروه، رئیس دانشکده یا معاون فرهنگی. تفاوت این است که آن کار بروکراتیک و سیاسی است و این یک کار آکادمیک و دانشگاهی. در شرایط فعلی حتی کار بروکراتیک هم امکانپذیر نیست. کسانی که در دانشگاه مسئولیت دارند افرادی بروکرات و به لحاظ توانمندی و هوش، در حد پایین و ضعیف هستند و اراده چنین کاری را ندارند. فقط با یک ارتقا و برای منافع این کار را میکنند. حتی بروکراتهای سابق هم وجود ندارند که در دانشگاه این کار را انجام دهند تا کاری اداری قلمداد شود.»
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تاکید کرد: «آن کرسی آزاداندیشی که ما از آن صحبت میکنیم، یک کار آکادمیک است که معیار، محور و اساس آن اساتید دانشگاه هستند و رقیب خود را هم پای گفتگو میآورند. در حقیقت وقتی یک استاد در مورد ایده خود صحبت میکند، مخالفان آن را بهطور طبیعی جذب میکند و نیازی به دعوت ندارد، نه آنکه یک سازمانی وجود داشته باشد که آدمها را به جان همدیگر بیندازد.»
او با اشاره به آئیننامههای ارتقا و جذب اساتید، گفت: «آئیننامهها در هر دورهای وجود داشته و فلسفه وجودی آن درست است، اما نحوه اجرای آن مهم است. طبق این آئیننامهها استاد باید درس بدهد، مقاله بنویسد، حوزه فرهنگی را رعایت کند، تحقیق و پژوهش کند و...، اما وقتی تمام مسائل آئیننامه را در یک دوره سیاسی کنار میگذارند و دو جلسه آزاداندیشی را مطرح میکنند، اشتباه است.»
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه نحوه اجرای آئیننامهها اشتباه است، گفت: «رئیس دانشگاهها و کارمندان آدمهای سیاسی هستند و دنبال افرادی مانند خود یا افرادی که تبعیت میکنند، به همین دلیل فرد آکادمیک، علمی و فرهنگی کاهش پیدا کرده و این افراد نمره میگیرند و ارتقا پیدا میکنند.»
آزادارمکی درباره فعالیت اساتید دانشگاه در محدودیتها، بیان کرد: «اساتیدی که مشروعیت و توانایی بالایی دارند و باسوادند، فعالیت خود را میکنند. اگر بگذارند کلاس میروند و تدریس میکنند، مقاله مینویسند و...، اما با سختی به فعالیت خود ادامه میدهند. شرایط آزاد برای ارتقا آدمهای متوسط است. آدمهای بزرگ که یک جمله بگویند اثرات خودشان را میگذارند و سکوت آنها هم معنا دارد. موضوع مهم این است که در شرایط کنونی، جامعه جدید خلق نمیشود. یعنی جلوی رشد علمی گرفته شده و فرد جدیدی وارد عرصه گفتگو نمیشود. نیروی جدید نمیتواند ارتقا پیدا کند و این فضا وجود ندارد و در آیندهای بسیار نزدیک دانشگاهها دچار خلأ و انتفاع علمی میشوند و نیاز داریم که کارشناس و متخصص از خارج وارد کنیم.»
کدام کرسی آزاداندیشی؟
صادق زیباکلام، استاد سابق علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز درباره راهاندازی کرسی آزاداندیشی در دانشگاه به هممیهن گفت: «متاسفانه مسئولانی مانند رئیسدولت، وزیر علوم، معاون اول رئیسدولت، دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی، سخنگوی این شورا، رئیس دانشگاه تهران و... در مورد آزاداندیشی، کرسیهای آزاداندیشی، احترام به نظرات اساتید، آزادی بیان اساتید در بیان اظهارنظراتشان و... طوری صحبت میکنند که انگار در کشور دیگری زندگی میکنند.»
او با اشاره به اینکه در هفته گذشته شاهد نحوه برخورد با دانشجویان دانشگاه علامه در رابطه با مسئله حجاب بودیم، افزود: «دیدیم که مامور حراست با دانشجو برخورد کرد. ایکاش آقای رئیس جمهور بهجای اشاره به کرسیهای آزاداندیشی میگفت که «به وزیر علوم دستور دادم این اتفاق در دانشگاه علامه حتماً پیگیری شود و مامور حراست به چه حقی آن رفتار را داشته است؟» مسئولان همواره درباره دو ایران صحبت میکنند؛ اینجا هم ما از یک طرف با دانشگاهی مواجه هستیم که در واقعیت وجود دارد و یک دانشگاه دیگر که مسئولین درباره آن و وجود کرسیهای آزاداندیشی در آن صحبت میکنند و اینکه اساتید در بیان نظراتشان آزاد باشند. ولی در عالم واقعیت مامور حراست به خودش حق میدهد آن رفتار را داشته باشد. این تناقضها و دوگانگیها همچون فلفل و نمک روی زخم فرهنگیان، دانشجویان و اساتید کشور پاشیده میشود و هیچ دردی را دوا نمیکند.»
او درباره تاثیر محدودیت اساتید در کرسیهای آزاداندیشی، تاکید کرد: «این کرسیهای آزاداندیشی فقط ویترین تبلیغات است. همه ما میدانیم وقتی حراست دانشگاه تهران با یک تلفن به مدیرگروه میگوید صادق زیباکلام که ۳۰ سال تدریس کرده، استاد تمام دانشگاه تهران است و بعد از بازنشستگی برای او تقاضای استادممتازی کرده دیگر حق ندارد درس بدهد، آقای رئیسی و وزیر علوم توقع دارند مردم، فرهنگیان و... کرسیهای آزاداندیشی را جدی بگیرند و درباره آن تبادلنظر کنند؟ کدام کرسیهای آزاداندیشی جناب آقای رئیسی؟ شما آمار بگیرید ظرف یکسال گذشته چه تعداد از اساتید اخراج و ممنوع از تدریس شدند؟»
بیشتر بخوانید:
سریال اخراج اساتید مستقل دانشگاه در دولت سیزدهم/ علی سرزعیم هم اخراج شد۲۱۶۲۲۰
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1784854منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: صادق زیباکلام سیدابراهیم رئیسی شورایعالی انقلاب فرهنگی کرسی های آزاداندیشی آزاداندیشی در دانشگاه کرسی های نظریه پردازی کرسی آزاداندیشی دانشگاه تهران دانشگاه ها کرسی های آزاد آئین نامه ها نقد و مناظره راه اندازی آقای رئیس وزیر علوم اجلاس ملی کرسی ها آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۲۴۴۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هیولای کنکور را با افتخار برپا کردیم!
کنکور و ماادریک کنکور! در دو روز گذشته یکبار دیگر آن مناره عظمای نظام تعلیمی ما با افتخار برپا شد. با آنکه به حقیقت یک چاله است، صدها برابر عمیقتر از آن منارهای است که برپا و تظاهر میشود. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، غلامرضا صادقیان در یادداشتی نوشت: اکنون از کنکور گریزی نیست، اما اگر در سه دهه اخیر جستوجو کنید، صدها بار (صدها یعنی صدها) کسانی از وزیران علوم و آموزشوپرورش و نمایندگان پر ادعای مجلس و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و بسا کسان باربط و بیربط دیگر وعده دادهاند که کنکور را چند سال دیگر (و حتی سال بعد) حذف خواهند کرد و اکنون کنکور همچنان قامت برافراشته و ایستاده است و آن مدعیان رفتهاند، بیآنکه به مجازات آن حرفهای گزاف، کسی یقه آنها را گرفته باشد و به پشت درهای کنکور برده باشد که: از نوبیاموز! که هیچ چیز نیاموختی!
کنکور به اشکال دیگر یعنی با اعتماد به ساختار و انتخاب دانشگاه در همهجای دنیا هست. اما حالا که در کشور ما به این شکل هیولایی برگزار میشود، فقط به این آمار و تحلیلی که از آن دارم، توجه کنید تا ببینید این چه هیولایی است درون یک چاله عمیق به نام کنکور. امسال یک میلیون و 152 هزار و 518 نفر در کنکور شرکت کردند. با آنکه کسانی که در سن مناسب تحصیلات دانشگاهی و تکمیلی هستند، چندینبرابر این است ولی جوانان از رفتن به دانشگاه دل کندهاند. در کنکور امسال، زنان (63 درصد) دوبرابر مردان (37 درصد) هستند. این یک فاجعه است. مقصود اول اغلب دانشجویان دختر از رفتن به دانشگاه، بهدستآوردن قدرت انتخاب شریک زندگی بهتر است. اما آن شریک نگون بخت خود را از دانشگاه کنار کشیده و برای فراهمآوردن فرصت سریعتر ازدواج، به دستآوردن یک شغل را بر چهار سال تحصیل یک لیسانس بیخاصیت ترجیح داده است! پس در آینده همان دختر درسخوانده حاضر نمیشود همسر چنین پسر درسنخواندهای شود؛ و این اوج چرخه باطل است. به همینسادگی، پسر درس نمیخواند تا زودتر به کار و پول برسد و بتواند ازدواج کند و دختر درس میخواند تا بتواند همسر بهتری انتخاب کند ولی هر دو بهشدت در حال دورشدن از یکدیگرند! و آمار ازدواج و فرزندآوری گواه این مدعاست!
از رقم ثبتنامیهای کنکور امسال که کمتر از پارسال و پارسال کمتر از پیارسال است، نزدیک 170 هزار نفر برای گرفتن کارت ورودی اقدام نکردند! این خودش خوب نشان میدهد که کنکور چه موجودی است! و از کسانی که کارت ورودی گرفتند حدود 50 هزار نفر در کنکور شرکت نکردند. اینها تحلیلهای متعددی میتواند داشته باشد، ولی دستکم میتوان گفت هیولایی است که هرچه به آن نزدیک میشویم، دستهای از روبهروشدن با آن میگریزند! از این تعداد که به کنکور شرفیاب شدند (بهجز کسانی که میدانیم درس نخواندهاند و تست نمیزنند و به جبر خانوادهها یا برای راضیکردن آنان یا برای احتمال بهدستآوردن فرصت گریز موقت از سربازی، پاسخنامهها را شانسی پر میکنند)، شمار بسیار بالایی از کسانی که مجاز به انتخاب رشته میشوند، رشتهای را انتخاب نمیکنند! آمار پارسال نشان میدهد در کنکور 1402، یک میلیون و 60 هزار نفر مجاز به انتخاب رشته شدند و فقط 600 هزار نفر انتخاب رشته کردند! از این رقم بسیاری هرگز برای ثبتنام در دانشگاه مراجعه نمیکنند و بسیاری دیگر در همان ترم اول یا سال اول و دوم انصراف میدهند! در یک مورد مشخص دانشجویان رشته باستانسنجی در یکی از دانشگاههای هنر ابتدا 14 نفر پس از قبولی در کنکور، دانشگاه ثبتنام کردند، اما 9 نفر در ترم اول حاضر نشدند و یکنفر دیگر هم در ادامه منصرف شد! این رشته واحد شیمی دشواری برای علومانسانیها و آقایان و خانمها گویا آن رشته را که یکی از آموزههایش سنجش قدمت آثار با ایزوتوپ کربن 14 است، با رشته باستانشناسی اشتباه گرفته بودند، یا دلایل متورم دیگر! همینجا لازم است یادآوری کنم در بسیاری از دانشگاههای دنیا به دانشجوی ورودی، دقیق و با ذکر مصادیق میگویند که چه درسی میخواند و در آینده چهکاره خواهد شد یا چه فرصتهای شغلی انتظار او را میکشد.
اما کنکوریهای ما بسیاری هیچشناختی (هیچ یعنی هیچ) از رشتهای که انتخاب میکنند، ندارند. اما این هیولا هنوز ترسناکترین روی خود را نشان نداده است. روی بی رحم این هیولا آنجاست که بیشتر فارغالتحصیلان رشتههای دانشگاهی، هرگز (هرگز یعنی هرگز) در رشتهای که درس میخوانند، وارد شغل و حرفه نمیشوند و در شغلی که انتخاب میکنند، هیچ وابستگی به دروسی که خواندهاند، ندارند! در اینباره پژوهشهایی شده است که میتوان دید، اما شخصاً مدعی هستم در طول سهدهه کار روزنامهنگاری فقط یکدرصد همکارانم روزنامهنگاری خوانده بودند و از تحصیلات دیگر از مهندسی دامپروری تا حسابداری و حقوق و پزشکی و پرستاری تا میکروبیولوژی در میان آنان فراوان بود. تصور کنید استاد فیزیک را که چهار سال تمام از مکانیک کوانتومی برای دانشجو میگوید و عرق میریزد و بعد دانشجوی خود را میبیند که در یک شرکت تجاری، پشت میز نشسته و بازاریابی میکند و همه به او میگویند آقای مهندس! این است آن هیولای کنکور و آنچه گفتم بهقدر ضرورت یک مقاله ژورنالیستی بود نه بهقدر اندازة آن هیولای ماندگار!
منبع: جوان
انتهای پیام/